نقد و بررسی جهت خرید بازی د لست آف آس پارت ۲ برای PS5
معرفی
در هر گوشه از دنیای The Last of Us Part II، جزئیات پیچیده ای وجود دارد که منتظر کشف هستند. اتاقها و مغازههایی که بازیکنان وارد آنها میشوند، پوسترها و چیدمانیهایی که داستانها را به شیوهای استادانه روایت میکنند، و بافتهایی که محیطهای باورپذیر را زنده میکنند – تنها چند بازی نسل هشتمی توانایی به چالش کشیدن مهارت گرافیکی فنی آنها را دارند.
به این ترکیب، طراحی دقیق صدای سلاح، افکتهای نوری متنوع، انیمیشنهای متعدد برای قهرمانها و دشمنان، و طراحی چشمگیر محیطهای وسیع، عناصر گم شدن و پیدا شدن در زمان مناسب و همچنین تجربهی خام و ناراحتکننده را اضافه میکنند. خشونت غیر کارتونی با این حال، حتی با فهرست گسترده ای از این عناصر، The Last of Us Part II نمی تواند تنها به حضور آنها برای عالی بودن تکیه کند. عنصر ضروری برای ایجاد یک پازل بصری فریبنده چیست؟ این هماهنگی بین همه این مؤلفهها است، روایتی استثنایی و ارائه یک تجربه گیمپلی که واقعاً چالش برانگیز است، همه از دل ترکیب آنها.
حتی در لحظاتی که به طور فعال داستانی را تعریف نمی کند، The Last of Us Part II سنگینی روایت خود را بر بازیکن سنگین می کند. علاوه بر این، زمانی که به نظر می رسد بازی صرفاً بر روی نمایش کات سین های دقیق کارگردانی شده متمرکز شده است، ناگهان کنترل را بدون کوچکترین تاخیری به بازیکن واگذار می کند و نقش آنها را در این دنیا یادآوری می کند. همانطور که محیط قرمز می شود و موسیقی برنده جایزه گوستاوو سانتائولالا، برنده دو جایزه اسکار، پخش می شود، حتی آن هم مهلت نمی دهد. صدای مداوم تیراندازی و انفجار به سطحی از پریشانی عاطفی می رسد، در حالی که انیمیشن هایی را که تا به حال ندیده ایم ارائه می دهد که کل روند زندگی یک فرد را از ابتدا تا انتها به تصویر می کشد.
استودیوی بازی سازی Naughty Dog، کار جاه طلبانه خود را به گونه ای طراحی کرده است که مکانیک های گیم پلی، جلوه های بصری، طراحی صدا، شخصیت های به دقت توسعه یافته و دیالوگ های آن ها همگی در هم تنیده شده اند. از این رو، ما به ندرت لحظه ای را می یابیم که گیم پلی داستان سرایی را تحت الشعاع قرار دهد. حتی پازل ها و مبارزات در The Last of Us Part II به نظر می رسد بخشی جدایی ناپذیر از زندگی شخصیت ها باشد و از کیفیت قبلی خود پیشی بگیرد.
اگرچه The Last of Us در سال ۲۰۱۳ به عنوان یک بازی مناسب برای مخاطبان بزرگسال منتشر شد، بازی The Last of Us Part II به هیچ وجه نباید توسط گیمرهای کودک یا نوجوان تجربه شود. موضوع فقط به میزان خشونت در بازی نیست. در واقع، صحنه های واقع گرایانه ای که مرگ و حتی تصاویر بدتر را به تصویر می کشد، تنها بخشی از دلیل طبقه بندی آن به عنوان مناسب برای بازیکنان ۱۸ سال به بالا است. Naughty Dog بخش قابل توجهی از لحظات ارزشمند بازی را می گیرد و آن ها را با داستان هایی در هم می آمیزد که هم باورپذیر و هم آزاردهنده هستند. در قسمت دوم The Last of Us، می توان لحظاتی را یافت که آنقدر تلخ و غرق در خون هستند که می توانند هم از نظر فکری درک شوند و هم واقعاً تهوع آور باشند.
تمام این بی رحمی نه تنها در خدمت معنایی روایی و حتی بزرگتر است که با نزدیک شدن به پایان بازی آشکارتر می شود، بلکه از همدلی عمیق بازیکن با الی و دیگر شخصیت های قدیمی و جدید بیرون می آید. Naughty Dog داستانی را در تمام جنبههای کارش روایت میکند، از کات سینهای پیشرفته و مبارزات شدید در مقایسه با اولین بازی این سری تا کاوش در محیطهای وسیع. اگر شخصیت اصلی گم شود، محیط هوشمندانه طراحی شده بازی نیز به طور موثری بازیکن را گمراه می کند. اگر الی برای مدتی نفرت داشته باشد، The Last of Us Part II با کمک چرخش های غیرمنتظره در لحظات خاص، بازیکن را نیز به وضعیت مشابهی از ناآرامی می رساند.
اولین قدم برای پیوند حساب شده با الی غوطه ور شدن در سفر او و داستان سرایی عالی بازی است. سازندگان با دقت تمام جزئیات را برای ایجاد این ارتباط همهجانبه ساخته اند. گرافیک هنری بازی دائماً بازیکن را به محیطهای مختلف منتقل میکند و با لحن احساسی روایت هماهنگ میشود و آنها را در فضاهای مختلف غرق میکند. از سوی دیگر، ما صداهای Infected را داریم که بارها و بارها دست بازیکن را می گیرد و آنها را در اعماق دنیای پسا آخرالزمانی بازی فرو می برد. The Last of Us Part II دنیای داستانی خود را باورپذیرتر از بسیاری از بازیهای واقع گرایانه نشان میدهد و پایه و اساس لازم را برای تأثیرگذاری بر بازیکن ایجاد میکند.
این جنبه مثبت ارزشمند در زمینه هایی مانند طراحی سطح و حل پازل در بازی نیز نقش دارد. این بدان معناست که میتوان در The Last of Us Part II پازلهای مبارزاتی، محیطی یا بخشهای اکتشافی کمتری پیدا کرد که بتواند بازیکن را از فرم کلی بازی جدا کند و ماهیت بازی آن را یادآوری کند. آخرین ساخته Naughty Dog پازل ها را به بخشی حساب شده و باورپذیر از مسیر الی برای انتقام تبدیل می کند. سکانس های مبارزه خونین و مخفی کاری، به جای اینکه بازیکن را صرفاً با بخش های گیم پلی خوش طراحی آشنا کند، حتی با توجیه منطقی، زشتی سفر انتقام و نفرت را به ما یادآوری می کند.
به همین دلیل بازی بر عدم دلسردی بازیکن از انجام فعالیت های مختلف نیز تاکید دارد. به عبارت واضح تر، معماهای The Last of Us Part II که به طور قابل توجهی برتر و عمیق تر از معماهای The Last of Us هستند، همیشه به طور منطقی در چارچوب دنیای ما قابل حل هستند. در نتیجه، هنگامی که با موفقیت بر آنها غلبه می کنید، آنها را صرفاً به عنوان طرح های سطح بازی های ویدیویی درک نمی کنید، بلکه آنها را به عنوان چالش هایی در دنیای واقعی درک می کنید.
خوشبختانه، انسجام بین تمام عناصر بازی باعث شده است که Naughty Dog تسلیم پیشرفت همه جانبه گیم پلی بازی های معمولی مدرن در The Last of Us Part II نشود. در دنیایی که بازیهای خطی روایت محور تلاش میکنند تا قیمت ۶۰ دلاری خود را در برابر عناوین جهان باز و چندنفره که صدها ساعت گیمپلی ارائه میدهند، توجیه کنند، The Last of Us Part II، با تبدیل شدن به گستردهترین و طولانیترین ساخته استودیو، باعث افزایش قیمتها میشود. سوال این است که آیا خرید آن با قیمتی مشابه با بسیاری از بازی های دیگر اصلا منصفانه به نظر می رسد؟
شاید یک بازی با چنین کمیت و کیفیت می توانست قیمت بالاتری را طلب کند. در اینجا با سکانسهای جنگی و مخفی کاری روبهرو هستیم که به دلیل بهبود چشمگیر هوش مصنوعی شخصیتهای فرعی و افزایش تنوع دشمنان انسانی و غیرانسانی، بسیار چالشبرانگیزتر از قبل شدهاند و دویدن بیمحور یا حملات بیمحتوا را غیرممکن میکنند. . حتی در درجه سختی متوسط، این بازی بارها و بارها شما را می کشد و بدون حتی یک گلوله شما را به سوی چندین دشمن قدرتمند می فرستد. علاوه بر این، طراحی محیط های باز و بسته به گونه ای انجام شده است که با ایجاد تفاوت های ذاتی در رفتار دشمن، از یکنواخت شدن نبردها جلوگیری می کند. این بازی در اشکال مختلفی که برای جلوگیری از اسپویلر نمی توان در این مقاله به همه آنها اشاره کرد، توانایی حفظ تازگی گیم پلی خود را دارد.
حتی در چالش برانگیزترین لحظات، The Last of Us Part II این فرصت را برای بازیکن دریغ نمی کند که چگونه بر دشمنان غلبه کند. به عنوان مثال، در یک اتاق تاریک که توسط دو موجود عظیم الجثه به نام Shamblers با اسیدهای کشندهشان هجوم میآید، بازیکن میتواند در صورت داشتن مهمات کافی، رویکردی سریع و کشنده را انتخاب کند یا شرایط لازم را برای فرار مخفیانه و نفسگیر ایجاد کند.
با این حال، افزایش شدت ترس هنگام رویارویی با موجودات زامبی مانند در دنیای The Last of Us و ماهیت وحشیانه نبردها با جناح های مختلف انسانی، همگی عناصری هستند که برای داستان سرایی بازی ضروری هستند. از آنجایی که الی با هر قدم خونینتر میشود و وارد مناطق تاریکتر میشود، بازی بازیکن را عمیقتر به سایهها میکشد و به انتظارات او خیانت میکند. ترکیب داستان و گیم پلی در The Last of Us Part II بسیاری از گیمرها را به نقطه ای می رساند که مجبور می شوند درک خود را از بازی ۲۰۱۳ زیر سوال ببرند. علاوه بر این، حتی این عصبانیت و جنون به سادگی برای گیمپلی کنار نمیرود و وقتی سیل احساسات الی فرا میرسد و حضور او پر از خشم میشود، The Last of Us Part II بیشتر و بیشتر به سمت سیلابی از خون متمایل میشود.
خوشبختانه نویسندگان و کارگردانان بازی این اثر را پر از لحظات تاریک و غم انگیز و صرفاً از تاریکی پر نکرده اند. آنها همچنین صحنه هایی را به تصویر می کشند که احساسی، آرامش بخش و زیبا هستند. با این حال، با یک تفاوت: اگر The Last of Us، بازی ۲۰۱۳، گهگاه تاریکی را برای نمایش روشنایی به تصویر می کشید، The Last of Us Part II، در سال ۲۰۲۰، دنیایی از تاریکی را با اجمالی از نور کم نور به نمایش می گذارد، حتی اشک بیشتر
تفسیر ناقص متن بالا نشان می دهد که تمام عناصر The Last of Us Part II به جای تکه تکه شدن، به طور پیچیده با هم تنیده شده اند. با این حال، واقعیت این است که آنها نیز به هم مرتبط هستند. به عنوان مثال، صرف نظر از اینکه جزئیات صوتی و بصری بازی تا چه اندازه کاوش همه جانبه در محیط های آن را افزایش می دهد، داستان های جانبی مختلف ارائه شده در اشکال مختلف نیز بر لذت جستجوی نقاط مختلف مورد علاقه می افزایند. بازی بازیکن را وسوسه می کند که وقت خود را صرف کند و عجله نداشته باشد.
اکنون که ایده یک تجربه بدون عجله در طول چند روز مطرح شده است، باید گفت که بازی دارای یک تضاد شایسته و عجیب در هسته خود است. The Last of Us Part II بازیکن را به شدت به سمت خود می کشد و او را مشتاق شنیدن داستان نگه می دارد و در عین حال به شدت با عناصر بالغ و وزن موجود در روایت مواجه می شود. وقتی بعد از نزدیک به دو ساعت، افراد در مقابل چشمان شما از بین می روند و بازی به کمک راهنمایی متخصص، بار سنگینی را بر دوش بازیکن می گذارد، بدون وقفه درگیر ماندن آسان نیست. شخصاً متوجه شدم که به لحظاتی آرامش، نفس عمیق کشیدن، بازیابی تمرکز و بازگشت به بازی نیاز دارم. من در مورد اثری می نویسم که در برخی از سخت ترین لحظاتش حتی برای بازیکن نفرت انگیز می شود.
TLoU Part II نه تنها از نظر گیم پلی بلکه در ادامه داستان نیز چالش برانگیز است. این دلگرم کننده است که این بازی به ترجیحات مختلف احترام می گذارد و به بازیکنانی با شرایط فیزیکی خاص توجه جدی می کند و به افراد بیشتری فرصت می دهد تا در آن غوطه ور شوند. این بازی بیش از ۶۰ گزینه سفارشی سازی برای بازیکنانی با اختلالات بینایی، آسیب شنوایی و ناتوانی های جسمی ارائه می دهد، ویژگی هایی که این افراد را تا حد زیادی راضی کرده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.